جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/jamealasst

آدرس صفحه اینستاگرام:
instagram.com/mohammad_mahdi_mottaghi

نویسندگان

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

 برخی می‌گویند در سالروز شهادت امام حسن عکسری (ع) – نهایت در آخر روزباید لباس نو پوشید، عطر زد و به امام زمان بابت تاجگذاری و آغاز امامت تبریک گفت. آیا باید چنین کرد؟

آن برخی، مستند بر حدیث و روایت و یا به حکم عقل و یا حتی مبتنی بر عادات گذشتگان صالح چنین می‌گویند، یا از خودشان ابداع کرده‌اند؟!

در هر حال اگر به سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام توجه کنیم و یا حتی اگر به آداب و رسوم و فهم خودمان توجه کنیم، پاسخ کاملاً روشن است:

الف – فرض کنید پدر کسی از دنیا رفته باشد، یا کشته شده باشد و یا فرد والامقامی بوده و به فیض شهادت نایل آمده باشد. بعد عده‌ای در عصر یا غروب آن روز، خیلی خوشحال، مسرور، با لباس‌های رنگارنگ و دلی شاد و لبی خندان به خانه او روند و به پسرش بگویند: تبریک می‌گوییم که پدرت کشته شد و از دنیا رفت و تو جانشین و وصی او شدی؟! انصافاً صاحب عزا به آنها چه می‌گوید و یا اگر چیزی نگوید، چقدر دلش به درد می‌آید و به این افراد چگونه نگاه می‌کند؟

ب – همیشه فرض کنید که در زمان و معرکه حاضر هستید و در شب قدر، خبر شهادت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، رسماً اعلام و منتشر شده است؛ حالا اگر یک عده شاد و خندان بروند به امام حسن مجتبی علیه‌السلام تبریک بگویند، وصف‌شان چیست؟! نمی‌گویند یا دشمن علی (ع) بوده و بغض ایشان را در دل داشته که اکنون خوشحال است، یا کلاً خیلی  نادان است و یا ...؟

ج – وقتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، رحلت نمودند، امیرالمؤمنین، همسر و فرزندان ایشان علیهم السلام و پیروان صدیق چه کردند؟ آیا لباس نو پوشیدند و شاد و مسرور شدند و به جانشین ایشان تبریک گفتند؟!

وقتی سیدالشهداء، امام حسین علیه‌السلام در گودال قتلگاه به شهادت رسیدند، حضرت زینب علیهاالسلام چه کرد؟ بله، بدن امام را رها کرد و به سوی امام عصرش، حضرت سجاد علیه‌السلام شتافتند؛ اما آیا به ایشان تبریک گفتند و یا خیلی خوشحال عرضه داشتند: امام قبلی شهید شد و به شما آغاز امامت و یا به قول اینها تاجگذاری را تبریک می‌گویم؟!

د – در هشتم ربیع الاول که امام حسن عکسری علیه‌السلام به شهادت رسیدند، امام زمان علیه‌السلام در چه حال و احوالی بودند؟ آیا شاد بودند یا محزون و گریان؟! اکنون در سالروز شهادت پدر بزرگوارشان در چه حالی هستند و از شیعیان خود، پدر و اجداد معصوم‌شان چه انتظاری دارند؟!

آیا منتظرند که یک عده لباس نو بپوشند، خود را معطر کنند، گل و شیرینی پخش کنند و نزد ایشان رفته و عرض تبریک کنند؟!

ﻫ – بله، باید محضر ایشان مشرف شد، سلام گفت، تسلیت عرض نمود، و با ایشان بیعت (تجدید بیعت) کرد، آن هم با دل و چهره‌ای محزون و قلبی مغموم، نه این که مسرور تبریک گفت. تبریک و خوشحالی به چه؟ به این که امام حسن عکسری علیه‌السلام به شهادت رسیدند؟!

آیا اگر امام زمان علیه‌السلام حاضر بودند و می‌شد که به در خانه‌ی ایشان بروند، چه می‌کردند؟ شاد و مسرور می‌رفتند و تبریک می‌گفتند؟!

پس اجازه ندهیم که این خرافات را ترویج کنند. امام علیه‌السلام، شیعیانی عاقل، بصیر، هوشیار، اهل ولایت و دشمن شناس و تابع می‌خواهند.

منبع: ایکس شبهه دات کام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۵:۱۸
محمد مهدی متقی

پاسخ به دو سؤال پیرامون تفأل و استخاره

 1-تفاوت استخاره و تفأل چیست؟


استخاره با قرآن را برگرفته از روایات دینی و سنت اولیا و علما و امری شرعی خواند و گفت: استخاره در دین مبین اسلام جزو یکی از احکام فرعی به شمار می آید و در روایات مختلف اسلامی به آن اشاره شده است.


استخاره یعنی "از خداوند طلب خیر کردن" و اگر یک فرد مسلمان در شرایط تصمیم گیری قرار گرفت و همه راههای عقلانی و مشورتی را بررسی کرد و نتوانست به تصمیم نهایی برسد و بر سر دوراهی قرار گرفت آن وقت می تواند اینجا نسبت به تصمیمی که می خواهد بگیرد استخاره کند.

 استخاره در میان علما و مراجع جزو رسومات شرعی است البته به شرط اینکه آنکسی که می خواهد این کار را انجام دهد صلاحیت عقلی و اخلاقی و دینی داشته باشد و آن فرد مراجعه کننده نیز راههای عقلی و مشورتی را انجام داده باشد و در صورت قرار گرفتن در دوراهی تصمیم گیری از طریق قرآن از خداوند طلب خیر کند.


تفأل زدن با استخاره فرق می کند متأسفانه مفهوم استخاره در میان بسیاری از مردم درست تبیین نشده و گاهی افراد تفأل را با استخاره یکی می دانند در حالیکه تفأل یعنی فال گرفتن و از آینده خبر گرفتن و این با استخاره متفاوت است.

افراد شیاد و کاسبکار با سوءاستفاده از ساده اندیشی برخی مردم دست به کارهایی مثل تفأل زدن به برخی از جداول، دعانویسی و ... می کنند، گفت: این افراد موارد خرافی را وارد مباحث دینی می کنند و برای کسب درآمد دست به استخاره با قرآن نیز می زنند که اصلا درست نیست و این افراد اصلا صلاحیت و شایستگی این امر را ندارند .

 

2- آیا تفأل زدن یک امر شرعی می باشد؟؟

پیامبر (ص) فال نیک را دوست مى‏ داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمى ‏دارد و هنگامى که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شر خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختى کشیدن است.


اما در مورد فال بد که عرب آن را" تطیر" و" طیره" مى ‏نامد، در روایات اسلامى- همانطور که گفتیم- شدیدا مذمت شده، همانطور که در قرآن مجید نیز کرارا به آن اشاره گردیده و محکوم شده است « مانند سوره یس آیه ۱۹ سوره نمل آیه ۴۷ » از جمله در حدیثى مى خوانیم که پیغمبر ص فرمود: "الطیرة شرک؛ فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمى دانستن) یک نوع شرک به خدا استو نیز مى ‏خوانیم: که اگر فال بد اثرى داشته باشد، همان اثر روانى است، امام صادق ع فرمود: (فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را مى‏ پذیرى، اگر آن را سبک بگیرى کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیرى پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنى، هیچ اثرى نخواهد داشت.)


بنابر مطالب نقل شده می توانیم بفهیم که راه صحیح چگونه است. اگر استخاره با قرآن سبب امید انسان برای اقدام و حرکت است، می توان آن را نیک دانست اما جایی که تفال زدن، بتواند به یاس و سستی در کار منجر شود، قطعا درست نیست. شاید به همین دلیل در روایات، از تفأل به قرآن نهی شده باشد:


عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لا تَتَفَأَّلْ بِالْقُرْآن؛حضرت صادق علیه السلام فرمود: بقرآن تفأل نزن.


البته یک احتمال دیگر در وجه منفی تفال به قرآن این است که کسی تصور کند، با این کار از آینده مطلع می شود. و با توجه به اینکه چنین تفالی، حقیقتا علمی به آینده حاصل نمی کند، شخص نسبت به قرآن بدبین می شود. و تصور می کند که قرآن فلان گونه بیان کرده در حالی که رخ نداده است.

بنابراین برای پناه بردن به قرآن، باید به شناخت آن چنگ زد! نه اینکه صفحات قرآن را ملاک فال زدن قرار دهیم.

 

منابع:

 

1-     گفتگوی خبر گزاری مهر با حجت الاسلام احمد شرفخانی معاون فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه

2-     تفسیر نمونه، ج‏۶، ص: ۳۱۷.

3-     سفینة البحار جلد دوم صفحه ۱۰۲.

4-     تفسیر نمونه، ج‏۶، ص: ۳۱۸.

5-     الکافی، ج‏۲، ص۶۲۹.

6-       الکافی، ج‏۲، ص۵۹۹.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۰۲:۲۲
محمد مهدی متقی