چرا در قرآن حرفی از برف زده نشده است؟
نکته اول: واقعش این است که از سؤال برخی معلوم میشود که حتی یک بار هم قرآن را نخواندهاند، و اساساً تفکر و تعمق نیز نمیکنند، بعد به شکلِ شاخ و شانه کشیدن، چون و چرا هم میکنند! یکی از روشهای خیلی کهنه آنان نیز دائم "عرب و عجم" گفتن است. خب این که سؤال نیست، شبهه هم نیست، بلکه فقط جوسازی است . حالا اگر کسی به آنها بگوید که از کجا فهمیدید که در قرآن سخنی از "برف " نیامده است و کی گفته که عربها سرما ندیدهاند، چه خواهند گفت؟ وقتی به جای سؤال کردن، ابتدا یک قضیهای که صحت ندارد را فرض مسلم میگیرند و سپس دربارهی فرض خود [که به قرآن نسبت دادهاند] چون و چرا هم میکنند، معلوم میشود که بدون علم، وارد موضعگیری مغرضانه شدهاند و اصلاً به دنبال پاسخ نیستند.
نکته دوم: این طور نیست که در شبهه جزیره عربستان هیچ سرما و برف و تگرگی نیامده باشد و نه این طور است که مردم به جاهای دیگر سفر نکرده و ندیده باشند. مثل این است که کسی بگوید: چون در شهری مثل تهران یا اصفهان یا مشهد، هوا رطوبت ندارد و شرجی نیست، مردمان این شهرها اصلاً نمیدانند و نمیفهمند که رطوبت هوا یعنی چه؟!
نکته سوم: برف و تگرگ، همان بارانی است که به علت برودت (سرمای) هوا، یخ زده است. اگر ذراتش ریز باشد به دانههای برف مبدل میشود و اگر درشتتر باشد و بیشتر یخ بزند، تگرگ میشود. و هر کس کمی قرآن خوانده باشد، با آیات متعدد در خصوص "باران" که ریشه برف و تگرگ است، آشنا میشود، هر چند در قرآن کریم به برف و تگرگ نیز اشاره شده است:
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاء وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاء یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ» (النّور، 43)
ترجمه: آیا ندیدى که خداوند ابرى را (از هر سو) به آرامى مىراند سپس میان (قطعات) آن پیوند مىدهد سپس آن را متراکم مىسازد، پس باران را مى بینى که از لابهلاى آن بیرون مىآید، و نیز از آسمان (بالاى سرتان) از کوههاى ابر یخزده که در آن هست برف و تگرگ فرو مىریزد، پس به سبب آن به قومى که بخواهد (در دنیا به آنها کیفر دهد) زیان مىرساند و آن را از قومى که بخواهد برمىگرداند، نزدیک است روشنى برقش (نور) چشمها را از بین ببرد.
نکته چهارم: با تمام این اوصاف اگر نام چیزی در قرآن نیامده باشد مسئله عجیبی نیست؛ چیزهای زیادی وجود دارد که در قرآن به آنها اشاره نشده است. برای مثال درباره میوهای؛ مانند پرتقال یا لیمو و یا موز یا درباره موادی؛ مانند نفت و بنزین و بسیاری از چیزهای دیگر مطلبی در قرآن وجود ندارد. پس این پرسش نسبت به همه آنها وجود خواهد داشت. بدیهی است که این نقصی برای قرآن نخواهد بود؛ چراکه قرآن کتاب دائرة المعارف نیست، تا اسامی هر چیزی در آن وجود داشته باشد. وقتی می گوییم قرآن کتابی جامع است، منظورمان این است که همه چیزهایی که انسان برای رسیدن به کمال و سعادت اخروی و دنیوی خود بدان محتاج است، در قرآن بیان شده است. و قرآن در تبلیغ خود باید طوری سخن بگوید که هم مخاطبین اولیه درک کنند و هم افرادی با سطح علمی بالاتر و کسی را دچار سردرگمی نکند به عبارت دیگر، قرآن در کلام خود با مخاطبانش رعایت سطح فکری و فرهنگی همه را کرده است.
نکته پنجم: خب حالا آن که با "عرب، عرب" گفتن و بحث سرما و گرما میخواست قرآن را رد و تکذیب کند، چه میگوید؟ آیا پس از آشنایی با این آیات ایمان میآورد و یا دست کم اقرار میکند که در مورد قرآن به خطا قضاوت کردم؟ خیر، بلکه بسیاری بدتر لجاج میکنند، چرا که قرآن چیزی به ظالمین به جز خسران آنها نمیافزاید.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى
م.م.م