جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/jamealasst

آدرس صفحه اینستاگرام:
instagram.com/mohammad_mahdi_mottaghi

نویسندگان

متن شبهه منتشر شده در شبکه های اجتماعی:

قسمت اول:

طبری می نویسد: " سعید ابن عاص" لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند. سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب می دادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و کافر شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر "تمیشه" بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد. "سعید عاص" شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه "سعید ابن عاص" مردمان شهر را نکشد. لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. در این کشتار عبدالله پسر عمر، عبدالله پسر عباس، عبدالله پسر زیبر، حسن ابن علی ( امام حسن ) و حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . ( تاریخ طبری )

قسمت دوم:

کشته شدن عثمان و تاخیر 6 ساله فتوحات اسلام در ایران:

عثمان در روز 18 ذوالحجه سال 35 هجری به دست یک گروه 2000 نفری از ناراضیان جهادگر اسلامی که بر ضد او شوریده بودند به هلاکت رسید. به گفته تاریخ نویسان عرب جسدش 3 روز در کوچه ها رها شده بود و کسی حق برداشتن جسدش را نداشته است. ولی در نهایت با پادرمیانی امام علی شبانه جسد را برداشتند. ولی شورشیان جنازه اش را سنگباران نمودند و اجازه دفن او را در گورستان مسلمانان ندادند و او را در گورستان "حش کوکب" یهودیان دفن کردند. بعد از وی امام علی به خلافت رسید. با روی کار آمدن وی شورش "طلحه و زبیر" بر ضد او صورت گرفت که در سال 36 هجری به جنگهای خونین "جمل" انجامید. سپس معاویه بر ضد علی شورید و به جنگ کشتارگرانه "صفین" و "حکمیت" انجامید. بعد از او خوارج علیه علی شوریدند.

بلاذری می نوسید: "اشعث ابن قیس" آذربایجان را فتح کرد و درب آن شهر را به روی سپاه اسلام گشود. در زمان عثمان وی والی آذربایجان شد و در زمان امام علی هم در سمت خود ابقا شد. او شماری زیادی از خانواده های عرب را روانه آذربایجان کرد تا در آنجا سکنی گزینند. عشایر عرب از بصره و کوفه و شام راهی آذربایجان شدند. به گفته وی عده معدودی از عربان زمینهای عجمان را خریدند. لیکن اکثر عربان برای مصادره کردن زمینهای مجوسان با یکدیگر مسابقه نمودند، یعنی هر گروهی هرچه می توانست مصادره می کرد. بدین صورت اموال و زمینهای ایرانیان یکی پس از دیگری به تاراج گذاشته شد و امام علی خلیفه وقت با آن مخالفتی ننمود.


پاسخ شبهه:

پاسخ قسمت اول:

1- خبری که در تاریخ طبری آمده از نظر سند  قابل خدشه است. در سند آن می خوانیم:  سیف بن عمر بن شبه از علی بن محمد از علی بن مجاهد از حنش بن مالک نقل می کند که گفت: ... (متن عربی تاریخ طبری، ج 4، ص 269)طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهره‌های ضعیف هم روایت کرده است.

سیف بن عمر کیست؟ 

وی متهم به زندقه (کافر) است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد.

 علی بن مجاهد کیست؟(در منابع کهن)
ـ علی بن مجاهد حدیث جعل می کرد و او کتابی در مورد جنگها نوشت و برای سخنان خود، سندهایی را جعل می کرد. (تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی(م 463ق)، ج 12، ص 106 همچنین نقلهای متعدد دیگر مبنی بر دروغگو بودن او را ذکر می کند؛ تهذیب الکمال، مزی (م 742ق) ج 21، ص 118)
ـ علی بن مجاهد دروغگو است. (الجرح و التعدیل، تألیف ابوحاتم رازی(م 327)، ج 6، ص 205)

2- خلفای سه گانه مورد غضب امام علی و به تبع او، فرزندانش بودند. با این حال چگونه قابل قبول است اینان زیر پرچم خلفا بروند؟ بله با توجه به اینکه در عمل اداره ی اسلام در دست آنها بود، گاهی امام علی(ع) آنان را راهنمایی می کرد اما هیچگاه جزء دار و دسته ی آنها نشد. حتی عمر در ابتدا می خواست فرماندهی سپاه اسلام در حمله به ایران را به امام علی بسپارد اما حضرت نپذیرفت.

3- خلفای سه گانه که جای خود دارد، اساسا سیره ی ائمه این بود که زیر پرچم غیر معصوم نمی رفتند برای همین همواره مورد آزار و اذیت حاکمان بودند.

4- طبق روایتهای متعدد، امام علی بسیار مراقب جان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود و ظاهرا هدف اصلی امام علی این بود که آنها پس از او عهده دار امامت شوند. در عین حال از اینکه فرزند دیگرش محمد حنفیه در خط مقدم جنگ باشد، ابایی نداشت. یک بار منافقان به محمد حنفیه گفتند: چرا امیرالمؤمنین تو را در جنگ جلو می اندازد و حسن و حسین را نه؟ جواب داد: چون آن دو، چشمان اویند و من دست راست او و او با دست راستش از چشمانش دفاع می کند. (برای آگاهی از این دست روایتها به دانشنامه امام حسین(ع)، ری شهری، ج 2، ص 396 ـ 401 مراجعه شود)
از این روایتها هم به دست می آید که امام علی به آنها اجازه شرکت در جنگ ایران نمی داده است.


پاسخ قسمت دوم:

1- نه تنها امام علی(ع) اموالی را که عثمان به اشعث داده بود ، پس گرفت، بلکه او را از حکومت آذربایجان خلع کرد.:

وقتی که اشعث از سوی عثمان، عامل آذربایجان شد، عثمان اموال فراوان را به ناحق به او بخشید. امام علی(ع) که به حکومت رسید، از او خواست اموال را برگرداند. وی هنگامی که فرمان امام را دریافت کرد، خواست به معاویه ملحق شود حتی از همین هنگام بنای مکاتبه با معاویه را گذارد. او با یارانش مشورت کرد و آن ها او را از این کار منع کردند. در نتیجه به معاویه نپیوست.
بعد از این که سخن اشعث در منزلش مبنى بر ملحق شدن به معاویه و توبیخ مردم ، به کوفه رسید، امیرالمؤمنین على (ع )، نامه اى به او نوشت و او را توبیخ کرد . دستور داد که به کوفه بیاید . نامه را همراه حجر بن عدى کندى که از قبیله او بود، فرستاد. حجر اشعث را ملامت کرد و گفت: آیا تو قوم و مردم دیارت و امیرالمؤمنین را رها مى کنى و به اهل شام ملحق خواهى شد؟!
حجر همراه اشعث بود تا این که او را به کوفه آورد. وسائل او را نزد على (ع ) آوردند. حضرت آن ها را گرفت و این واقعه در نخیله اتّفاق افتاد. سپس اشعث از حسن ، حسین ، و عبداللّه بن جعفر شفاعت خواست . حضرت مبلغی به او داد. اشعث گفت : این ها کافى نیست . حضرت فرمود: یک درهم به آن اضافه نمى کنم (منهاج البراعة ، ج 17، ص 183)

2- از تاریخ چنین استنباط مى شود که اشعث براى کسب مقام مکررّا به نزد حضرت امیر مى رفت . روزى حضرت به تندى با او سخن گفت و او حضرت را تهدید به مرگ کرد. حضرت به اشعث گفت : اءبا لموت تخوّفنى او تهدّدنى ما ابالى وقعت على الموت او وقع الموت علىّ؛
آیا مرا با مرگ مى ترسانى یا تهدید مى نمایى . قسم به خدا باکى ندارم که مرگ مرا فرا گیرد یا من او را فرا گیرم .(بحار الأنوار، علامة المجلسی ، ج 42، ص 233)

3-امیرالمؤمنین (ع ) بعد از این که قصّه برادرش ، عقیل را طى خطبه اى ذکر مى کرد، درباره اشعث بن قیس چین مى فرماید:
و شگفت تر از سرگذشت عقیل ، آن است که شخصى (اشعث بن قیس ) در شب نزد ما آمد با ارمغانى در ظرف سر بسته و حلوایى که آن را دشمن داشته ، به آن بدبین بودم ؛ به طورى که گویا با آب دهن ، یا قى مار خمیر شده بود. به او گفتم : آیا این عطیه است یا زکات یا صدقه که زکات و صدقه بر ما اهل بیت حرام است ، گفت ، صدقه و زکات نیست ، بلکه هدیه است . پس گفتم : مادرت در سوگ تو به نشیند! از راه دین خدا آمده اى مرا بفریبى ؟ آیا درک نکرده ، نمى فهمى ، یا دیوانه اى و جن زده یا بیهوده سخن مى گویى ؟!
سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان هاى آن هاست ،به من دهند. براى این که خدا را درباره مورچه اى - که پوست جوى از آن بربایم - خدا را نافرمانى نمایم ، این کار را نمى کنم . به تحقیق دنیاى شما نزد من پست تر و خوارتر است از برگى که در دهان ملخى باشد که آن را مى جود .چه کار است على را با نعمتى که از دست مى رود و خوشى که برجا نمى ماند! به خدا پناه مى برم از خواب عقل و از زشتى لغزش و تنها از او یارى مى جوییم . (نهج البلاغه فیض الاسلام ، خطبه 25، ص 713 )

4- بلاذرى مى نویسد: حضرت على (ع ) اشعث را بعد از برکنارى از کارگزارى آذربایجان ، به حلوان (سر پل ذهاب فعلى ) و اطراف آن فرستاد . بعدا از او خواست که به کوفه بیاید . حضرت نسبت به اموالى که از حلوان و آذربایجان آورده بود، سؤ ال کرده ، درباره آن تحقیق و بازجویى نمود. اشعث ناراحت شده ، با معاویه مکاتبه مى کرد. (سفینة البحار، ج 1، ص 702)


وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

 وبلاگ جام الست

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۹
محمد مهدی متقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی