جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

جام الست

پاسخ گویی به شبهات سیاسی ، مذهبی

آدرس کانال تلگرام:
https://t.me/jamealasst

آدرس صفحه اینستاگرام:
instagram.com/mohammad_mahdi_mottaghi

نویسندگان

۴۷ مطلب توسط «محمد مهدی متقی» ثبت شده است

آیا قضیه اجلاس خزر و واگذاری دریای خزر به روسیه (تبدیل مالکیت از 33درصد به 13درصد) به خاطر حمایت سیاسی از ایران صحت دارد؟

چنین چیزی به هیچ وجه صحت نداشته و شایعه ای است که در راستای تضعیف جهت گیری های سیاست خارجی نظام و با اهداف کاملاً سیاسی طرح شده است.و شواهد وقرائن متعددی بر خلاف واقع بودن آن وجود دارد زیرا بخشیدن بخشی از مالکیت کشور در اختیار فرد یا افرادی نیست که بتوانند این کار را انجام دهند . علاوه بر اینکه بر اساس قانون اساسی کلیه توافقات و موافقت نامه های بین المللی باید به امضاء و تأیید مجلس شورای اسلامی برسد و مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندگان مردم از منافع کشور و مردم دفاع نموده و اینگونه نیست که چنین مسأله پر اهمیتی از دید مجلس و گروههای سیاسی و مردم مخفی بماند .به عنوان سند  به متن کامل اعلامیه اجلاس خزر در تهران در لینک زیر اشاره می کینم .

                      - متن اعلامیه اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران

                     


آیا ایران در زمان شوروی سابق، واقعاً مالک 50 درصد خزر بود؟


             

در این باره نکات زیر قابل توجه است:

1 - نقشه خزر و کشورهای ساحلی اش را مقابل تان بگذارید. فارغ از این که در آن سوی خزر یک کشور(شوروی سابق) قرار دارد یا چهار کشور (روسیه،قزاقستان،ترکمنستان و آذربایجان) ، بکوشید با یک خودکار، خزر را طوری تقسیم کنید که 50 درصدش به ایران برسد. آیا با توجه به نقشه و موقعیت طبیعی دریاچه و کشورهای اطرافش چنین تقسیمی اساساً امکان پذیر است؟ کسانی که دم از مالکیت 50 درصدی ایران می زنند، احتمالاً بدون نگاه کردن به نقشه ، به این موضوع فکر کرده اند و با خود گفته اند: دو کشور بوده و یک دریا در میان شان و لابد باید 50 - 50 بین شان تقسیم شود!

2 - اگر به نقشه بنگرید، ایران تنها بخش کوچکی از سواحل جنوبی خزر را در اختیار دارد و چندین برابر آن در اختیار کشورهای دیگر است. چگونه می توان پذیرفت که ایران با اندکی ساحل، صاحب نیمی از خزر شود و بقیه با سواحلی به مراتب طولانی تر از ایران ، مالکیت مشابه داشته باشند. در زمان شوروی سابق هم همین منطق ساده حاکم بود و ان مرزهای طولانی در شمال، غرب و شرق دریا متعلق به شوروی بوده  است.

3 - بارها گفته شده است که در سال های 1921 و 1940 ، ایران و شوروی سابق، معاهده هایی امضا کرده بودند و طبق آن معاهده ها، مالکیت خزر را بین خودشان بالمناصفه تقسیم کرده بودند.
سپس گفته می شود که تجزیه شوروی سابق، نافی حق ایران نیست و کشورهای باقی مانده از شوروی سابق، باید میراث دار آن 50 درصد خودشان باشند نه این که کل خزر را مجدداً بین خود تقسیم کنند.

این سخن در صورتی درست بود که بین ایران و شوروی سابق، چنین معاهده ای وجود می داشت. اما واقعیت این است که در هیچ کجای این دو معاهده، مالکیت خزر بین ایران و شوروی تقسیم نشده است بلکه هر دو کشور توافق کرده اند که در آب های خزر به طور مساوی "حق کشتیرانی" داشته باشند، از معافیت هایی برخوردار شوند و بتوانند تا 10 میل دریایی از سواحل خود ماهیگیری کنند. اگر کلمه به کلمه این دو معاهده را بررسی کنید درخواهید یافت که تقسیم 50 درصد مالکیت دریا در این معاهده ها وجود خارجی ندارد.

مطابق با قراردادهای 1921و 1940، کاسپین یا خزر، دریای ایران و شوروی نامیده شده است و نامی از 50 درصد و یا نیمی از دریا در این قراردادها نیست، شاید بتوان از قراردادهای فوق تعبیر یا تفسیر 50 درصدی برای ایران داشت، اما قبل از انقلاب رژیم پهلوی هرگز نتوانست چنین تعبیری ارائه و اعمال نماید. ضمن اینکه وجود بنادر متعدد شوروی سابق مثل بندر باکو و غیره نشان می‌دهد 50 درصد دریا اختیار ایران نبوده. حق کشتیرانی آزاد هم تنها به معنی آمدن کشتی‌های شوروی سابق به بنادر ایران بود، چون ایران در خزر کشتیرانی نداشت و قایق‌های ماهیگیری ایران هم که از حدی فراتر می‌رفتند گم و غیب می‌شدند که در این‌باره پرونده‌هایی وجود دارد.

امروز که به جای 2 کشور 5 کشور ساحلی در کرانه‌های خزر وجود دارند نیز تعلق 50 درصد دریا به ایران به معنی عدم برخورداری کشور‌های ترکمنستان و آذربایجان به لحاظ جغرافیایی از کل خزر است و قزاقستان و روسیه شرکا و همسایگان ایران می‌شوند که این با واقعیات عینی و جغرافیایی هماهنگ نیست.


بنابراین بهتر است به جای هدر دادن انرژی برای تحقق امر محال، از وضعیت کنونی که هنوز رژیم دریایی مشخصی در دریای خزر مصوب نشده است، برای بهره برداری حداکثری از منابع نفتی خزر استفاده کرد.


تقاضای سهم  20 درصدی ایران از دریای خزر

پس از فروپاشی شوروی کشورهای جدیدالتأسیس میل به تقسیم‌بندی کل دریا داشتند. این در حالی بود که ملاحظات امنیتی ایران و روسیه مغایر با این موضوع بود و اغلب کارشناسان هم بر این نظر بودند که حفظ رژیم مشاع بیشترین منفعت را برای ایران خواهد داشت.

با تأکید ایران و روسیه در جریان مذاکرات بر تقسیم نشدن دریا و حفظ چارچوب مشاع مطابق قراردادهای 21 و 40 کشورهای جدیدالتأسیس همراه روسیه بر تقسیم منابع اصرار کردند. ایران نیز مطرح کرد که در صورت تقسیم منابع، با توجه به این مهم که در دریاچه‌های بسته باید توافق همه کشور‌های ساحلی مبنای رژیم حقوقی باشد، بارعایت اصل انصاف و در نظر گرفته شدن وضع طبیعی و جغرافیایی سواحل سهم ایران حدود 20 درصد از منابع خزر است.

هرکدام از کشورها نیز تاکنون سهمی از منابع را برای خود تعریف و با همسایگان خویش وارد مذاکره و حتی بهره‌برداری در مناطق نزدیک به خود یا شمالی دریا شده‌اند.

بنا بر توافق سران کشور‌ها تا نهایی شدن رژیم حقوقی در مناطق اختلافی میان همسایه‌ها اکتشاف صورت نمی‌گیرد.


چه باید کرد؟

از آن همه اختلاف و تضاد منافع که از هنگامه فروپاشی به بعد درباره دریای خزر وجود داشت تا امروز بخش‌های مهمی حل و فصل شده و در اعلامیه‌های نشست­ها مورد توافق قرار گرفته‌اند، رژیم حقوقی نهایی دریا نیز از روی همین اعلامیه‌ها و نیز توافقات همسایگان درباره تعیین حدود بین خود تهیه خواهد شد. البته هنوز مباحث مهم باقی‌مانده نیز بسیار است. تا اینجای کار و مطابق با سند اجلاس سران در تهران کشورها بر سطح آب و بستر دریا حق حاکمیت ندارند و رژیم حاکم مشاع است، البته تعیین «عرض دریای سرزمینی» یا نوارهای ساحلی هنوز در جریان مذاکرات قرار دارد.

حق کشتیرانی آزاد تنها با پرچم 5 کشور صورت خواهد گرفت، کشورهای ساحلی تعهد کرده‌اند که هر اختلاف نظر درباره خزر را تنها با مذاکره و بدون بهره از نیروی نظامی حل و فصل کنند و خزر را برای همیشه دریای صلح و دوستی باقی بگذارند و. . . . . .

پس تا همین جای کار توافقات مهم و 5 جانبه حاصل شده، اما تعیین حدود برای بهره­برداری منابع هنوز یک بحث مهم و حل نشده است، ضمن اینکه ایران در 20 درصد مورد ادعای خود (برای منابع) اعمال حاکمیت دارد.

افزایش ظرفیت همکاری‌ها مثل کشتیرانی و سوآپ نفت همسایگان و نصب دکل اکتشافی البرز از طرف ایران هم در حال انجام است.

اجماع ایرانیان روی 20 درصد منابع، طبعاً در آینده همسایگان را مجبور به پذیرش خواهد کرد. در این زمینه قطعاً مقاومت ملی مورد نیاز است، البته شاید راه نهایی شدن این حق و اذعان همسایگان به آن قدری طولانی باشد.

دوستی با همسایگان و گفت‌وگو با آنها و روشن بودن ابعاد آنچه به عنوان موضوع خزر مطرح است برای افکار عمومی از الزامات این مسیر است. نورافکن افکار عمومی و رسانه‌ها باید بر آب‌های خزر بتابد تا همگان سهم و حق طبیعی و منطقی خویش را دیده و باور کنند.

منابع:

سایت پرسمان دانشجویی

پول نیوز

خبر انلاین


وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

 وبلاگ جام الست

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۱
محمد مهدی متقی

متن شبهه منتشر شده در شبکه های اجتماعی:

قسمت اول:

طبری می نویسد: " سعید ابن عاص" لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند. سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب می دادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و کافر شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر "تمیشه" بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد. "سعید عاص" شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه "سعید ابن عاص" مردمان شهر را نکشد. لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. در این کشتار عبدالله پسر عمر، عبدالله پسر عباس، عبدالله پسر زیبر، حسن ابن علی ( امام حسن ) و حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . ( تاریخ طبری )

قسمت دوم:

کشته شدن عثمان و تاخیر 6 ساله فتوحات اسلام در ایران:

عثمان در روز 18 ذوالحجه سال 35 هجری به دست یک گروه 2000 نفری از ناراضیان جهادگر اسلامی که بر ضد او شوریده بودند به هلاکت رسید. به گفته تاریخ نویسان عرب جسدش 3 روز در کوچه ها رها شده بود و کسی حق برداشتن جسدش را نداشته است. ولی در نهایت با پادرمیانی امام علی شبانه جسد را برداشتند. ولی شورشیان جنازه اش را سنگباران نمودند و اجازه دفن او را در گورستان مسلمانان ندادند و او را در گورستان "حش کوکب" یهودیان دفن کردند. بعد از وی امام علی به خلافت رسید. با روی کار آمدن وی شورش "طلحه و زبیر" بر ضد او صورت گرفت که در سال 36 هجری به جنگهای خونین "جمل" انجامید. سپس معاویه بر ضد علی شورید و به جنگ کشتارگرانه "صفین" و "حکمیت" انجامید. بعد از او خوارج علیه علی شوریدند.

بلاذری می نوسید: "اشعث ابن قیس" آذربایجان را فتح کرد و درب آن شهر را به روی سپاه اسلام گشود. در زمان عثمان وی والی آذربایجان شد و در زمان امام علی هم در سمت خود ابقا شد. او شماری زیادی از خانواده های عرب را روانه آذربایجان کرد تا در آنجا سکنی گزینند. عشایر عرب از بصره و کوفه و شام راهی آذربایجان شدند. به گفته وی عده معدودی از عربان زمینهای عجمان را خریدند. لیکن اکثر عربان برای مصادره کردن زمینهای مجوسان با یکدیگر مسابقه نمودند، یعنی هر گروهی هرچه می توانست مصادره می کرد. بدین صورت اموال و زمینهای ایرانیان یکی پس از دیگری به تاراج گذاشته شد و امام علی خلیفه وقت با آن مخالفتی ننمود.


پاسخ شبهه:

پاسخ قسمت اول:

1- خبری که در تاریخ طبری آمده از نظر سند  قابل خدشه است. در سند آن می خوانیم:  سیف بن عمر بن شبه از علی بن محمد از علی بن مجاهد از حنش بن مالک نقل می کند که گفت: ... (متن عربی تاریخ طبری، ج 4، ص 269)طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهره‌های ضعیف هم روایت کرده است.

سیف بن عمر کیست؟ 

وی متهم به زندقه (کافر) است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد.

 علی بن مجاهد کیست؟(در منابع کهن)
ـ علی بن مجاهد حدیث جعل می کرد و او کتابی در مورد جنگها نوشت و برای سخنان خود، سندهایی را جعل می کرد. (تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی(م 463ق)، ج 12، ص 106 همچنین نقلهای متعدد دیگر مبنی بر دروغگو بودن او را ذکر می کند؛ تهذیب الکمال، مزی (م 742ق) ج 21، ص 118)
ـ علی بن مجاهد دروغگو است. (الجرح و التعدیل، تألیف ابوحاتم رازی(م 327)، ج 6، ص 205)

2- خلفای سه گانه مورد غضب امام علی و به تبع او، فرزندانش بودند. با این حال چگونه قابل قبول است اینان زیر پرچم خلفا بروند؟ بله با توجه به اینکه در عمل اداره ی اسلام در دست آنها بود، گاهی امام علی(ع) آنان را راهنمایی می کرد اما هیچگاه جزء دار و دسته ی آنها نشد. حتی عمر در ابتدا می خواست فرماندهی سپاه اسلام در حمله به ایران را به امام علی بسپارد اما حضرت نپذیرفت.

3- خلفای سه گانه که جای خود دارد، اساسا سیره ی ائمه این بود که زیر پرچم غیر معصوم نمی رفتند برای همین همواره مورد آزار و اذیت حاکمان بودند.

4- طبق روایتهای متعدد، امام علی بسیار مراقب جان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود و ظاهرا هدف اصلی امام علی این بود که آنها پس از او عهده دار امامت شوند. در عین حال از اینکه فرزند دیگرش محمد حنفیه در خط مقدم جنگ باشد، ابایی نداشت. یک بار منافقان به محمد حنفیه گفتند: چرا امیرالمؤمنین تو را در جنگ جلو می اندازد و حسن و حسین را نه؟ جواب داد: چون آن دو، چشمان اویند و من دست راست او و او با دست راستش از چشمانش دفاع می کند. (برای آگاهی از این دست روایتها به دانشنامه امام حسین(ع)، ری شهری، ج 2، ص 396 ـ 401 مراجعه شود)
از این روایتها هم به دست می آید که امام علی به آنها اجازه شرکت در جنگ ایران نمی داده است.


پاسخ قسمت دوم:

1- نه تنها امام علی(ع) اموالی را که عثمان به اشعث داده بود ، پس گرفت، بلکه او را از حکومت آذربایجان خلع کرد.:

وقتی که اشعث از سوی عثمان، عامل آذربایجان شد، عثمان اموال فراوان را به ناحق به او بخشید. امام علی(ع) که به حکومت رسید، از او خواست اموال را برگرداند. وی هنگامی که فرمان امام را دریافت کرد، خواست به معاویه ملحق شود حتی از همین هنگام بنای مکاتبه با معاویه را گذارد. او با یارانش مشورت کرد و آن ها او را از این کار منع کردند. در نتیجه به معاویه نپیوست.
بعد از این که سخن اشعث در منزلش مبنى بر ملحق شدن به معاویه و توبیخ مردم ، به کوفه رسید، امیرالمؤمنین على (ع )، نامه اى به او نوشت و او را توبیخ کرد . دستور داد که به کوفه بیاید . نامه را همراه حجر بن عدى کندى که از قبیله او بود، فرستاد. حجر اشعث را ملامت کرد و گفت: آیا تو قوم و مردم دیارت و امیرالمؤمنین را رها مى کنى و به اهل شام ملحق خواهى شد؟!
حجر همراه اشعث بود تا این که او را به کوفه آورد. وسائل او را نزد على (ع ) آوردند. حضرت آن ها را گرفت و این واقعه در نخیله اتّفاق افتاد. سپس اشعث از حسن ، حسین ، و عبداللّه بن جعفر شفاعت خواست . حضرت مبلغی به او داد. اشعث گفت : این ها کافى نیست . حضرت فرمود: یک درهم به آن اضافه نمى کنم (منهاج البراعة ، ج 17، ص 183)

2- از تاریخ چنین استنباط مى شود که اشعث براى کسب مقام مکررّا به نزد حضرت امیر مى رفت . روزى حضرت به تندى با او سخن گفت و او حضرت را تهدید به مرگ کرد. حضرت به اشعث گفت : اءبا لموت تخوّفنى او تهدّدنى ما ابالى وقعت على الموت او وقع الموت علىّ؛
آیا مرا با مرگ مى ترسانى یا تهدید مى نمایى . قسم به خدا باکى ندارم که مرگ مرا فرا گیرد یا من او را فرا گیرم .(بحار الأنوار، علامة المجلسی ، ج 42، ص 233)

3-امیرالمؤمنین (ع ) بعد از این که قصّه برادرش ، عقیل را طى خطبه اى ذکر مى کرد، درباره اشعث بن قیس چین مى فرماید:
و شگفت تر از سرگذشت عقیل ، آن است که شخصى (اشعث بن قیس ) در شب نزد ما آمد با ارمغانى در ظرف سر بسته و حلوایى که آن را دشمن داشته ، به آن بدبین بودم ؛ به طورى که گویا با آب دهن ، یا قى مار خمیر شده بود. به او گفتم : آیا این عطیه است یا زکات یا صدقه که زکات و صدقه بر ما اهل بیت حرام است ، گفت ، صدقه و زکات نیست ، بلکه هدیه است . پس گفتم : مادرت در سوگ تو به نشیند! از راه دین خدا آمده اى مرا بفریبى ؟ آیا درک نکرده ، نمى فهمى ، یا دیوانه اى و جن زده یا بیهوده سخن مى گویى ؟!
سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با هر چه در زیر آسمان هاى آن هاست ،به من دهند. براى این که خدا را درباره مورچه اى - که پوست جوى از آن بربایم - خدا را نافرمانى نمایم ، این کار را نمى کنم . به تحقیق دنیاى شما نزد من پست تر و خوارتر است از برگى که در دهان ملخى باشد که آن را مى جود .چه کار است على را با نعمتى که از دست مى رود و خوشى که برجا نمى ماند! به خدا پناه مى برم از خواب عقل و از زشتى لغزش و تنها از او یارى مى جوییم . (نهج البلاغه فیض الاسلام ، خطبه 25، ص 713 )

4- بلاذرى مى نویسد: حضرت على (ع ) اشعث را بعد از برکنارى از کارگزارى آذربایجان ، به حلوان (سر پل ذهاب فعلى ) و اطراف آن فرستاد . بعدا از او خواست که به کوفه بیاید . حضرت نسبت به اموالى که از حلوان و آذربایجان آورده بود، سؤ ال کرده ، درباره آن تحقیق و بازجویى نمود. اشعث ناراحت شده ، با معاویه مکاتبه مى کرد. (سفینة البحار، ج 1، ص 702)


وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

 وبلاگ جام الست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۰
محمد مهدی متقی

متن شایعه منتشر شده در شبکه های اجتماعی به همراه تصویر:

 دانشجوی ممتاز دانشگاه فردوسی مشهد در ...یکی از رشته های مهندسی..به خاطر یک قوطی آبجو،بعد از 6 روز بازداشت....29 بار تجاوز توسط 7 نفر...در آخر 80 ضربه حد!!!!به نظرتان در نگاه او چه دیدم؟؟؟؟فقط نفرت

                                     

پاسخ شایعه:

1-رسانه های ضد انقلاب اخیرا با انتشار این خبر کذب سعی در منحرف کردن افکار عمومی دارند این درحالی است که اگر شما این عکس را در سرویس عکس گوگل بصورت معکوس (آپلود و سرچ) جستجو کنید درمی یابید که این عکس مربوط  به تجاوز و شلاق زدن به یک دختر عربستانی است که در شبکه خبری سی ان ان و برخی دیگر از سایتهای خارجی منتشر شده است.

http://ireport.cnn.com/docs/DOC-1222509

http://directorblue.blogspot.com/2013/04/tolerance-shiite-woman-sentenced-to-8.html


2- متن منتشر شده نیز مانند تصویر دروغی بیش نیست و هیچ گونه سند و منبعی بر این ادعا وجود ندارد. ای کاش سازندگان این دروغ های بی پایه و اساس نگاهی هم به قوانین جمهوری اسلامی ایران بیندازند.


3- فصل بیست وهشتم قانون مجازات  اسلامی در باب تجاهر به استعمال مشروبات الکی قرارداده شده بر این اساس ماده 701 آن قانون بیان داشته هرکس متجاهراً و بنحو علن در اماکن ومعابر ومجامع عمومی مشروبات الکلی استعمال نماید علاوه بر اجرای حد شرعی شرب خمر به دو تا شش ماه حبس تعزیری محکوم می شود.

باید دانست خریدن وحمل یا نگهداری مشروبات الکلی نیز جرم است وبموجب ماده 702قانون مجازات اسلامی مرتکب به سه تا شش ماه حبس و یا تا 74 ضربه شلاق محکوم می شود البته قصد مرتکب که به قصد کسب منفعت باشد یا نباشد تاثیری در این جرم ندارد.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=251095


وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

م.م.م

 وبلاگ جام الست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۰
محمد مهدی متقی

از بس که نداشته هایمان را به رخمان کشیدند ما ایرانیان، ایران را از سومالی و بنگلادش هم کمتر میدانیم . کمی هم از داشته هایمان بدانیم ...


ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻣﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺭﯼ ﭘﺪﺍﻓﻨﺪ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻻﻧﺒﯿﺎ(ﺹ‏)

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﺑﯿﺴﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻧﺎﻭﺷﮑﻦ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﺳﺮﯾﻊ ﺗﺮﯾﻦ ﺍﮊﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ(100متر در ثانیه)

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺷﮑﺎﺭگاه ﭘﻬﭙﺎﺩ RQ170 ﻓﻮﻕ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎی ﻭ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺪﻝ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﻣﻮﺷﮏ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺭﮐﻮﺭﺩ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺍﭺ3

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺠﻬﯿﺰﺍﺗﺶ ﻓﻘﻂ ﻭ ﻓﻘﻂ 33 ﺭﻭﺯ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻮﻓﻖ ﭘﻬﭙﺎﺩ ﺷﺎﻫﺪ ﺑﺮﻓﺮﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ 3ﺳﺎﻋﺖ ﻭ ﻋﮑﺴﺒﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻘﺎﻁ ﻓﻮﻕ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻣﺎﻧﻌﯽ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﯾﻌﻨﯽ ﻋﮑﺲ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﻭﯾﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﺋﯿﻞ!!!

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺩﺭ ﺷﺒﯿﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺩﻭﻣﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﻐﺰ ﻭ ﻧﺨﺎﻉ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺍﻟﻘﺎﻋﺪﻩ, ﺩﺍﻋﺶ, ﻃﺎﻟﺒﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ, ﺣﺘﯽ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﺍﺳﺮﺍﯾﯿﻞ ﻫﻢ نمی توﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﻨﯿﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺛﺒﺎﺕ ﮐﻨﻨﺪ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺠﻨﮕﻨﺪ, ﺗﮏ ﺑﻪ ﺗﮏ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﻤﯿﺸﻮﻧﺪ, ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﯿﺤﺪﺵ ۸۴ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺘﺤﺪﺃ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﭘﺲ ﺍﺯ ۸ ﺳﺎﻝ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﻭﺟﺐ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺶ ﺭﺍ ﺍﺷﻐﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪ.

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺟﺰﻭ ﺩﻩ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﺮﺗﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺩﺭ ﻋﻠﻮﻡ ﻧﺎﻧﻮﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺸﻮﺭ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺑﺮ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﻭﯼ ﮔﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺍﻡ.ﺍﺱ

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ...
ﮐﺸﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺍﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺩﺑﺎﻭﺭﯼ ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﻨﺪ

ﻫﻤﻮﻃﻦ :
ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ را دست کم نگیریم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۴۰
محمد مهدی متقی

متن شایعه به همراه تصویر:

دولت فرانسه به مناسبت نتیجه مثبت توافق گروه5+1 با ایران و لغو تحریمها دیشب به افتخار ایران زمین به مدت دو ساعت برج ایفل را به سه رنگ زیبای سبز سفید و قرمز مزین و نورافشانی کرد.

                                                       

پاسخ شایعه:

تصاویر منتشر شده  مربوط به نورافشانی برج ایفل به رنگ پرچم کشور مکزیک هست.که در چهارده جولای 2015 به مناسبت حضور رییس جمهور کشور مکزیک در پاریس انجام شد.

همانطو که میدانید رنگهای پرچم ایران به صورت افقی می باشد و پرچم کشور مکزیک به صورت عمودی.

تصاویر کامل مراسم نورافشانی به افتخار کشور مکزیک در لینکهای زیر:

http://www.zimbio.com/pictures/5kiwxpqWOyQ/2015+Bastille+Day+Fireworks+Eiffel/browse

http://www.gettyimages.com/detail/news-photo/the-eiffel-tower-is-enlightened-with-colors-of-the-mexican-news-photo/480693584

پرچم کشور مکزیک:

                                

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

محمد مهدی متقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۹
محمد مهدی متقی

متن پیام منتشر شده در شبکه های اجتماعی به شرح زیر است:

در ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ روزهای هفته بدین گونه بوده است:

ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ = ﺷﻨﺒﻪ
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ = ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ = ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ = ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ = ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ = ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ = ﺟﻤﻌﻪ

اکنون به نام روزهای هفته دقت کنید:
ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ = ﺷﻨﺒﻪ
Saturday = Satur + day
Saturn = ﮐﯿﻮﺍﻥ
---------

ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ = ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
Sunday = Sun + day
Sun = ﺧﻮﺭ (ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ) = ﻣﻬﺮ
---------
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ = ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
Monday = Mon + day
Moon = ﻣﺎﻩ
---------

ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ = ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
Tuesday = Tues + day
Tues = God of war = Mars
Mars = ﺑﻬﺮﺍم
---------

ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ = ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury
Mercury = ﺗﯿﺮ
---------

ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ = ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter
Jupiter = ﻫﺮﻣﺰ
---------

ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ = ﺟﻤﻌﻪ
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues
Venues = ﻧﺎﻫﯿﺪ !

بسیار جالبه که غربی ها هم اسم روز ها هفته را از فرهنگ غنی ایرانی گرفتن و ما اصلا خبر نداشتیم و حتی نمیدونیم عربها چگونه واسمون تغییرش دادند

مرجع:
تاریخ باستان جلد 10 صفحه1985


پاسخ شبهه:

1- این موضوع که سیستم روزشماری در ایران باستان به صورت ماهانه بوده یا هفتگی ، میان مورخین اختلاف است ولی بسیاری از مورخین اصل متن را میپذیرند.

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87


2- جالب است بدانید به عقیده تاریخدانان سیستم روزشماری هفتگی نه به وسیله اعراب بلکه به وسیله حکومت منحرف شده از دین زردشت یعنی حکومت ساسانی از تقویم ایران حذف شد.

همان حکومتی که به وسیله مسلمانان سرنگون گردید.و پس از اسلام سیستم روزشماری هفتگی که از افتخارات ایرانیان میباشد به تقویم ایران بازگشت.

دخل‌ و تصرف‌های فراوان ساسانیان و به ویژه موبدان درباری آن دوره در تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین بسیار زیاد است و می‌توانیم چنین احتمال دهیم که کنار نهادن هفته‌شماری از تقویم‌ها نیز دستاورد چنین تحریف‌هایی باشد.

http://ghiasabadi.com/hafteh.html


3- نام گذاری به روزهای هفته به صورت فعلی نیز کار اعراب  نیست. چون اساسا اعراب از حروفی مثل( چ و پ) محروم هستند. برای مثال : چهارشنبه 

همچنین نام روزهای هفته به جز جمعه  ترکیبی از اعداد پارسی می باشد. یک و دو  و ...........

ولی نژاد پرستان و اسلام ستیزان  با انتشار  چنین متن هایی سعی در تخریب وجهه اسلام و ایجاد اختلاف بین ایرانیان و اعراب دارند.

در شاهنامه فردوسی بیشتر از یکصد و بیست بار واژه هفته و دو بار واژه چارشنبه بکار رفته است: «ستاره شُمَر گفـت بهرام را/ که در چارشنبه مزن کام را» (از داستان نبرد بهرام چوبینه با پرموده پسر ساوه شاه).

از آنجا که شاهنامه فردوسی را ترجمان وفادار داستان‌ها و بازگویه‌های دوران باستان می‌دانند، بعید است که فردوسی بدون اینکه چنین مفهومی در متون مبنا بکار رفته باشد، تا این اندازه از آن بهره گرفته باشد.


4- نکته جالب دیگر منبع ارایه شده در متن است کتاب (تاریخ باستان) با نام کامل (تاریخ ایران باستان) است.

یک مجموعه سه جلدی نوشته حسن پیرنیا و چاپ شده به کوشش انتشارات دنیای کتاب می باشد.

حال نگارنده متن پیام جلد 10 و صفحه 1985 را از کجا در آورده الله اعلم.

http://library3.tebyan.net/newindex.aspx?pid=122794

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۹
محمد مهدی متقی

                

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۵:۳۸
محمد مهدی متقی

قسمت دوم:      

عاقبت اعتماد به امریکا!!!

        

مصدق پس از کودتای 28 مرداد و در دادگاه نظامی؛ او در این دادگاه به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم شد.

بسیاری از کارشناسان تاریخ مشروطه بزرگ‌ترین اشتباه مصدق را دوری از مرجعیت و روحانیون و در عین حال اعتماد به آمریکایی‌ها دانستند. به همین دلیل نیز روز ملی شدن صنعت نفت را روز جدا ساختن انگلستان از این صنعت و وابسته ساختن آن به آمریکایی‌ها می‌دانند. 

با ایجاد اختلاف میان آیت‌الله کاشانی به عنوان رهبر دینی نهضت و مصدق به عنوان رهبر ملی، باعث شد انحرافات زیادی در اصل انقلاب مشروطه به وجود آید و پس از آن بود که آمریکایی‌ها به عنوان قدرت نو ظهور بعد از جنگ‌های جهانی اول و دوم توانستند جای انگلستان را در خاورمیانه گرفته و به بزرگ‌ترین منبع نفتی منطقه یعنی ایران دست پیدا کنند. در نهایت این آمریکا بود که معادله و بازی جدید در ایران را با کودتای 28 مرداد برد و اعتماد بیش از حد در نهایت کار را به سرانجام شومی کشاند.

در این میان نزدیک‌شدن و اعتماد مصدق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس، باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با آمریکا متضرر شده و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند. یکی دیگر از اشتباهات مصدق آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کرد. مصدق حتی آنقدر خوش خیال و خوش‌بین بود که به «آیزنهاور» نامه نوشته و از او درخواست کمک و مساعدت کرد! او در نامه خود چنین می‌نویسد:
«ملت ایران امیدوار است که با کمک و مساعدت حکومت آمریکا موانع به‌وجود آمده در کار فروش نفت ایران برطرف گردیده و چنانچه حکومت آمریکا قادر نیست چنین موانعی را مرتفع سازد، می‌تواند کمک‌های اقتصادی را در اختیار ایران قرار دهد تا این کشور بتواند سایر منابع طبیعی خود را مورد بهره‌برداری قرار دهد. ایران، سوای نفت، منابع طبیعی دیگری نیز دارد که بهره‌برداری از آن‌ها به حل مشکلات آن کمک می‌نماید، لکن تحقق این منظور بدون کمک اقتصادی خارجی مقدور نیست. در خاتمه، توجه مساعد و مثبت آن جناب را به وضعیت خطرناک کنونی ایران جلب نموده و اطمینان دارم که جنابعالی نسبت به کلیه نکات این پیام توجه لازم مبذول خواهید داشت.»

گرچه جواب دولت امریکا به نامه مصدق منفی بود اما مصدق گویا تا آخرین لحظات دولتش، همچنان به امریکا امیدوار بود. همین هم بود که در نهایت موجب سقوط دولت مصدق و کودتا علیه وی شد به طوری که بعد از گذشت شصت سال از کودتای 28 مرداد 1332، ایالات متحده اسناد دخالت خود در کودتا علیه دولت مصدق را منتشر ساخت. در حقیقت بزرگ‌ترین اشتباه مصدق همانی بود که رهبر انقلاب، در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان رد تاریخ 12 آبان ماه سال 92 فرمودند:
«هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایی‌ها متوسّل شد؛ آمریکایی‌ها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آن‌ها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای 28 مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.»

کودتای 28 مرداد در شرایطی رخ داد که مصدق تمام تلاش خود را کرده بود تا بر موجی که در دنیا به راه افتاده بود سوار شده و به جای انگلستان، آمریکا را به عنوان ابرقدرت نوین به رسمیت بشناسد. او می‌خواست با توسل به آمریکایی‌ها زمینه ای از قدرت و اختیارات را برای خود فراهم سازد که دیگر هیچ قدرتی توان تغییر آن را نداشته باشد. با این حال مدرس در آخرین دقایق تنها ماند. نمونه این تنهایی و فراموشی را این روزها می‌توان در مصر مشاهده کرد. محمد مرسی نیز مانند مصدق بعد از انقلابی به روی کار آمد که خواسته‌اش اتکا به منابع و توان داخلی و ایجاد تغییرات بزرگ در ساختار قدرت بود. با این حال همان طور که تاریخ استعمارگری آمریکا نشان داده، نمی‌توان انتظار داشت انقلابی در کشوری برای روی کار آمدن مسئولان مردمی شکل بگیرد و رد پای آمریکا برای بازگرداندن کودتا در آن را مشاهده نکرد. مرسی نیز مانند مصدق به شدت بر روی نقش آمریکا به عنوان حافظ و نگه‌دارش در رأس قدرت حساب باز کرده بود. مرسی نیازمند کمک‌های آمریکا بود بنابراین جرئت دست زدن به کمپ‌دیوید را نداشت.

وی همچنین برای کمک‌های مالی مجبور بود روی شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس حساب کند و بنابراین نمی‌توانست در سیاست‌های کلان کشورش تغییر جدی ایجاد کند.

دولت برخاسته از رای مردم در مصر که می‌خواست دشمنانش را مدیریت کند در دام طراحی‌ها و برنامه‌ریزی آنان قرار گرفت و با اعتمادی که با امریکا و سرسپردگان برخی از کشورهای اسلامی کرد در کمتر از یکسال منجر به سقوط حکومت مرسی شد.

سقوط دولت مرسی درس بزرگی برای کشورهای منطقه بود. سرنوشت مرسی و مصدق بعنوان دو رهبر ملی در دو کشور اسلامی آنهم با فاصله زمانی بیش از 100 ساله، درس بزرگی برای جهان اسلام و کشورهای انقلابی است که نشان داد باید ضرب‌المثل های آمریکایی در مورد اعتماد را جدی گرفت : نمی‌توان به کسی اعتماد کرد که یک بار از اعتماد شما سوء استفاده کرده و شاید بهتر است اول بیازمایید و بعد اعتماد کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۰
محمد مهدی متقی

مقدمه

برخی از محافظه کاران و نان به نرخ روز خور ها با انتشار پیامهایی سعی دارند اقدامات امیر کبیر ، دکتر مصدق و دکتر ظریف را در کنار هم قرار داده و مقابله به موقع و قاطعیت در برار دشمنان یک کشور را زیر سؤال ببرند.

ان شاء الله طی سه مطلب جداگانه به توضیح اقدامات این سه شخصیت میپردازم.

قسمت اول:

ایا امیر کبیر بدون قاطعیت و فقط با مذاکره دست به اصلاحات زد؟؟؟

           

شخصیت بزرگ و والای امیر کبیر و اقدامات مهم وی برای ترقی ایران بر کسی پوشیده نیست.تعداد خدمات امیر کبیر به این مرز و بوم بسیار زیاد است ولی در اینجا سعی دارم اقدامات مهم وی که همراه با قاطعیت و اقدام به موقع در برابر دشمنان بود را برشمرم تا یادآوری باشد برای برخی که خود را به خواب زده اند.تا بدانند همیشه مذاکره کار ساز نیست.

1- سرکوب شورش سالار در خراسان:

 سالار)فرزند آصف­الدوله( در زمان محمدشاه شورش کرد و سرکوب گردید. در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه وی از گرفتاری‌های موجود استفاده کرد بر مشهد مسلط شد. امیرکبیر که اقدامات حشمت­الدوله(حاکم خراسان) را در سرکوبی سالار مؤٍثر نمی‌شناخت و از مساعدت نمایندگان خارجی هم متنفر بود حشمت­الدوله را به حکومت آذربایجان منصوب کرد و سلطان مراد احتشام­السلطنه را مأمور سرکوبی سالار ساخت وی توانست با قتل سالار و افرادش به غائله خاتمه دهد.

2- فرمان قتل سیدعلی محمد باب:

امیرکبیر، دستور داد که باب که در قلعه چهریق آذربایجان زندانی بود؛ در تبریز تیرباران شد.

3- فرمان قتل سالار پسر آصف‌الدوله:

سالار والی خراسان که طرفدار تجزیه‌طلبی و جدایی خاک خراسان از ایران بود، در زمان ناصرالدین‌شاه شورش کرد. امیرکبیر، سپاهیانی را به خراسان فرستاد و آنان را سرکوب کرد.

4-  سر و سامان دادن به ارتش:

امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب‌منصبان، شایستگی ایشان گشت. مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپ‌ریزی و باروت‌سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود.


در قسمت دوم از این مطلب نتیجه اعتماد دکتر مصدق به دولت امریکا و کودتای 28 مرداد را بررسی خواهیم کرد.

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۱۰
محمد مهدی متقی
اخیرا در شبکه های اجتماعی تصویری به همراه یک نقل قول از ایت الله طالقانی منتشر شده است که به شرح زیر می باشد:

             طالقانی

امام خمینی(ره) که وارد شدند، همه برای دستبوسی هجوم آوردند ... طالقانی در گوشه ای نشسته و به صحنه خیره شد. حضار علت را جویا شدند، طالقانی گفت : بنده فکر میکردم برای پایان دادن به این دست بوسی ها انقلاب کردیم!


پاسخ شبهه:
1- توضیحاتی در مورد تصویر:
تصویر منتشرمربوط به مراسم استقبال از امام خمینی (ره) میباشد. ایت الله طالقانی از یاران حضرت امام و زمینه سازان حضور حضرت امام در ایران میباشند.
رفتن به استقبال امام فرصتی بود که هیچ کسی نمی‌خواست آن را از دست بدهد. به خصوص یاران نزدیکتر ایشان دل توی دلشان نبود تا زودتر مسیحی را ببینند که نفسش روح اللهی بود و جان همه مردم را زنده کرده بود. یکی از این یاران آیت‌الله طالقانی بود که ایشان هم به فرودگاه مهرآباد رفته تا ورود امام را از نزدیک مشاهده کند. تصویری که مشاهده می‌کنید انتظار ایشان است در روز ورود امام خمینی به ایران در 12 بهمن 1357.
بوسیدن دست عالم و سید در اسلام مانعی ندارد لذا انتساب این نقل قول به آیت الله طالقانی از این نظر مردود هست.

بوسیدن دست اجباری نیست ، لذا این که آیت الله طالقانی نبوسد مشکلی ندارد.


2- بوسیدن دست در اسلام:
بوسیدن دست پدر و مادر،سادات،علما در اسلام اشکالی ندارد و حتی توصیه شده است.برای نمونه امام صادق علیه السلام می فرمایند:
لا یُقبّل رأسُ أحد و لا یداه ؛ إلا رسول الله أو من اُرید به رسول الله سر و دست کسی را نباید بوسید به جز رسول خدا ص, یا کسی که با بوسیدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّی علیه و آله ـ قصد شود
کلینی, محمد بن یعقوب، اصول کافی, نشر دارالکتب الاسلامیه, چاپ چهارم, 1365 هـ , ق، ج2, ص185.

لذا همان طوری که در روایت مشاهده کردید گفته شده بود سر و دست کسی را نباید بوسید ، اما بعد از آن یک حکم استثنایی آمد:
به جز رسول خدا ص , یا کسی که با بوسیدن سر و دست او رسول خدا ـ صلّی علیه و آله ـ قصد شود

سادات فرزندان رسول خدا(ص) هستندعلما و پیشوایان دینی وارثان دین و محافظان دین اندولی فقیه حاکم شرع است و مشروعیتش را از حکم خدا و کلام معصوم می گیرد،چرا که امام صادق علیه السلام می فرمایند: "رد و انکار حکم حاکم اسلامی رد و انکار ماست و رد و انکار ما رد بر خداست که حد شرک برخداست"
(کلینی ؛الکافی،ج1،ص67،ح10).

در نتیجه بوسیدن دست سید،عالم دین و مخصوصا ولی فقیه هیچ اشکالی ندارد ، زیرا با بوسیدن سر و دست آنها بوسیدن سر و دست رسول خدا (ص) قصد می شود.


3- تفاوت بوسیدن دست امام خمینی و شاه:

دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه

هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا

حضرت امام خمینی(ره) هم سید بود.....هم فقیه دینی که ولی فقیه زمان خویش نیز بودند....لذا بوسیدن دست ایشان هیچ اشکالی ندارد ولی شاه ملعون نه سید بود و نه عالم دینی و نه هم حاکم اسلامی ، بلکه عمله دست دشمن و خائن و یک جنایت کار بود.

بوسیدن دست حضرت امام (ره) اجباری نیست...بلکه از روی میل قلبی عده ای دست آقا را می بوسند اما بوسیدن دست شاه از روی اجبار است و تکبر و غرور در صورت شاه دیده می شود...

شاه مفسد وطن فروش و عیاش و نوکر اجنبی را با امام مرجع و عالم و متدین را نمی شود یکی گرفت.

درباریان چاپلوس و بادمجان دورقاب چین و نوکران شاه که برای رسیدن به منافع بیشتر و خود شیرینی دست شان ملعون را می بوسند را نیز نمی توان با مردم عادی و ساده دل که فقط از باب عالم و مرجع بودن و نه چاپلوسی و رسیدن به نفع بیشتر بوسه بر دست نائب امام زمان خود می زنند مقایسه کرد.

تفاوت این دو را ناقص العقل ها هم متوجه هستندحال دشمنان انقلاب و امام برای رسیدن به مقاصد پست خود اقدام به چنین مقایسه هایی می کنند و خود را به خواب که نه به مردن زده اند تا حقایق را نبینند.

دست امام را کارگران و کشاورزان و فقیران هم می بوسیدند بدون اجبار بلکه از روی عشق و علاقه ولی دست شاه را افرادی می بوسیدند که آخوری چاق داشتند

امام هم این طوری نبودند که هر وقت کسی می امد دست اش را دراز می کرد که بیا و ببوس بعدا حرفتو بزن این فکر اشتباه است  ان زمان مردم به امام عشق می ورزیدند برای ادای احترام و ابراز ارادت و محبت دست امام می بوسیدند
خب امام چه می کردندشما دران شرایط باشید مانع شدن امام از دست بوسیدن شاید برای خیلی ها سنگین می امد که چرا امام مانع از این عمل من شدند و شاید من بد هستم و............

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۳:۰۶
محمد مهدی متقی